شمارهٔ ۱
نمی توانید آزاده باشید،مگر آن که برای به دست آوردن آزادی بکوشید.
نمی توانید آزاده باشید،مگر آن که برای به دست آوردن آزادی بکوشید.
برادرم تو را دوست دارم،هرکه می خواهی باش،خواه در کلیسایت نیایش کن،خواه در معبد ویا در مسجد.من وتو فرزندان یک آیین هستیم،زیرا آیین های گوناگون،انگشتان دستِ دوست داشتنیِ «یگانۀ برتر»هستند.
اگر با عشق کار کنید،خود را با دیگران پیوند می زنید و چنین پیوندی سبب پیوندتان با پروردگار خواهد شد.
عبادت گستردن جان است بر کرانۀ هستی و آمیزش انسان است با اکسیر حیات.
چون عشق و عاشقی آمد،سزاوار نباشد این گفتار که:خدا در قلب من است،شایسته تر آنکه گفته آید:من در قلب خداوندم.
گروهی دریای زیبای حقیقت را به درون خود نهان دارند و زلال آن را در پیالۀ کوچک کلام می کنند،به گرمای مهربان سینۀ آنان باشد که جان به سکوتی موزون، آرام گیرد.
من سکوت را از آدم پرحرف آموختم،بردباری را از نابردبار و مهربانی را از نامهربان.اما شگفت آور است که قدر شناس این آموزگاران نیستم.
کدامین ثروت است که نگاه دارید تا ابد؟آنچه امروز شماراست،یک روز به دیگری سپرده شود.پس امروز به دست خویش بخشش کنید،باشد که شهد گوارای سخاوت،نصیب شما گردد،نه مرده ریگیِ وارثانتان.
چون بمیرم،بگویید غریبی مشتاق به سوی وطن خویش هجرت کرد،در دنیا اسیر مراد خود بود و اکنون در آسمانها رهاست.
اگر بخواهید ترسی را از خویش برانید،بدانید که جایگاه ترس در دلتان ریشه دارد و نه در کسانی که از آنها می ترسید.
انسان خردمند با مشعل دانش وحکمت،پیش رفته و راه بشریت را روشن می سازد.
شاید بتوانید دست و پای مرا به غل و زنجیر بکشید ویا مرا به زندانی تاریک بیفکنید،اما افکار مرا که آزاد است نمی توانید به اسارت درآورید.
موسیقی دان می تواند زیباترین سروده ها ونغمه های جهان را برایتان بنوازد،ولی نمی تواند گوشی به شما ببخشد تا بتوانید با آن بشنوید.
بیچاره ترین آدمها کسی است که رؤیاهای خویش را در پیکر زر وسیم تعبیر می کند.