رباعی شماره ۱ در رهگذر باد چراغی که تراست
در رهگذر باد چراغی که تراست
ترسم که: بمیرد از فراغی که تراست
بوی جگر سوخته عالم بگرفت
گر نشنیدی، زهی دماغی که تراست!
+ نوشته شده در پنجشنبه پنجم بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۴ ب.ظ توسط سیل سرشک
|
در رهگذر باد چراغی که تراست
ترسم که: بمیرد از فراغی که تراست
بوی جگر سوخته عالم بگرفت
گر نشنیدی، زهی دماغی که تراست!