یکی کرد بر پارسایی گذر‏
به صورت جهود آمدش در نظر‏
قفایی فرو کوفت بر گردنش‏
ببخشید درویش پیراهنش
خجل گفت کانچ از من آمد خطاست‏
ببخشای بر من، چه جای عطاست؟‏
به شکرانه گفتا به سر بیستم
که آنم که پنداشتی نیستم
نکوسیرت بی تکلف برون
به از نیکنام خراب اندرون
به نزدیک من شبرو راهزن
به از فاسق پارسا پیرهن