غزل شمارهٔ ۴۲ چند ز دوران چرخ چند ز هجران یار
چند ز دوران چرخ چند ز هجران یار
سینه شود شعله خیز، دیده شود اشکبار
آنچه کشیدم از او من به یکی جرعه می
میکدهها بایدم از پی دفع خمار
من همه صحرای عشق او همه دریای حسن
من همه شور و جنون او همه باد بهار
+ نوشته شده در جمعه بیست و دوم تیر ۱۳۹۷ ساعت ۱۰ ق.ظ توسط سیل سرشک
|