غزل شمارهٔ ۲۶۷ الا قم، واغتنم یوم التلاقی
الا قم، واغتنم یوم التلاقی
و در بالکاس وارفق بالرفاقی
بده جامی و بشکن توبهٔ من
خلاصم ده از این زهد نفاقی
مشعشعة اذا اسکرت منها
فلا اضحوا الی یوم التلاقی
از آن باده که اول دادی، ای دوست
بده بار دگر، گر هست باقی
و ان لم یبق فیالدن الحمیا
تدارک بالرحیق من الحداقی
مرا باده مده، بوی خودم ده
که از بوی تو سرمستیم، ساقی
اما تسقی کئوس الوصل یوما
الی کم کاس هجران تساق
به وصلت شاد کن جانم، کزین بیش
ندارد طاقت هجران عراقی
+ نوشته شده در شنبه ششم مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۴ ب.ظ توسط سیل سرشک
|