حکایت ۲۵
یکی از ملوک عرب شنیدم که متعلقان را همیگفت مرسوم فلان را چندان که هست مضاعف کنید که ملازم درگاه است و مترصد فرمان و دیگر خدمتکاران به لهو و لعب مشغول اند و در ادای خدمت متهاون. صاحب دلی بشنید و فریاد و خروش از نهادش بر آمد، پرسیدندش چه دیدی ؟گفت مراتب بندگان به درگاه خداوند تعالی همین مثال دارد
دوبامداد اگر آید کسی به خدمت شاه
سیم هر آینه در وی کند به لطف نگاه
مهتری در قبول فرمان است ترک فرمان دلیل حرمان است
هر که سیمای راستان دارد سر خدمت بر آستان دارد
+ نوشته شده در دوشنبه دهم دی ۱۳۹۷ ساعت ۳ ب.ظ توسط سیل سرشک
|