بس هنر ورزند در تحرير و در تذهيبِ او
وَز حرير و ترمه و اطلس ، جلد و رو پوشش كنند
بارها خوانند و معني هم بسا دانند از آن
نيز چون حِرزِ امان بر بازو و دوشش كنند
در عمل امّا و در رفتار با خلق خدا
چشم پوشند و زبيخ و بُن فراموشش كنند
گويد ار : ديدم ، شنيدم،اين حرام است، آن گناه
كهنه پاره در دهان و پنبه در گوشش كنند
صرفه جويانند و دكّانها چو بگشايند صبح
چون چراغٍ زايدش بينند و خاموشش كنند
پايتختِ شاه شيطان است بازار، اي «اميد»

هر كه رفت آنجا، شياطين لخت و مدهوشش كنند!