مثلي
گر دورِ روزگار به كامِ تو سفله بود
دستت دراز بود به بد، عرصه ات فراخ
نه ايمن از جفاي تو مي بود مرد و زن
نه راحت از ستمگري ات داشت كوخ و كاخ
شكرِ خدا كن،اي خَرِ ابله، كه عاجزي
خر را خدا شناخت، كه او را نداد شاخ
+ نوشته شده در یکشنبه دهم فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۲ ب.ظ توسط سیل سرشک
|