شكفته گل ، شبكي ،خواهمت نهفته ببينم
گل از گلم شكفد، چون گلِ شكفته ببينم

ز راه مي رسم اينك، بخواب اگرچه دروغين
كه دوست دارمت ، اي روحِ فتنه ، خفته ببينم

پسين سوي تو چَمَد باغم ، اي چمن ! خبري ده
به ابر و باد كه روي تو شُسته رُفته ببينم